سالگرد نامزدی ...
سلاااااااام نفسای مامانی ... همین الان که دارم تایپ می کنم ، هر سه تایی با هم دارین تکون تکون می خورین و من تند تند ذوق می کنم ... امروز سالگرد نامزدیِ من و عشقمه . سال 89 ، تو همچین روزی من و بهترین مرد دنیا مال هم شدیم و من شدم خوشبخت ترین و حالا که هم عشقم رو دارم هم نی نی های گلمو دارم دیگه خوشبتیم چند برابر شد ... خدا رو بابت همه چیز شکر می کنم ... اون روز ، یعنی سال 89 من این موقع تو آرایشگاه بودم و دل تو دلم نبود که ایمان جونم منو با قیافه ی جدیدم ببینه ! دی: بعد از اذان بود که عاقد اومده بود خونه و خطبه رو خوند و من و آقا ایمانم محرم شدیم و بعدش رفتیم آتلیه ... روز خیلی خوبی بود ... هیچ وقت فکرشو نمی کردم بهمن ماه 9...